دلِ عاشق تمامَش آه و خون است
مُدام آن کِلکِ عشقَش واژگون است
اگر چه بر لبانَش خنده جاریست
ولی آثارِ دردَش در درون است
شاعر معاصر : داوود جمشیدیان ، متخلّص به سِتین
نوروز 1398
ننگ است سایه را ز من و همرهی من
گه زان به پیش میرود و گاه از قفا
در لرزه همچو بحرم و در ناله همچو رود
درعجز چون نسیمم و در ضعف چون صبا
بیخواب چون ستاره و بیمار چون هلال
دمسرد چون صباح و سیه بخت چون مسا
سرگشته همچو آبم و آواره همچو باد
لتخواره همچوخاکم و گردنده چون هوا
انجم ز آتش دل من میبرد فروغ
گردون ز آب دیده به رویم کند شنا
اکنون به دردمندی من نیست هیچ کس
اکنون به نامرادی من نیست هیچ جا
میسازدم زمانه ناساز
اشعار زیر از قصاید سید قطب الدین حسین میرحاج گنابادی متخلص به آنسی می باشد. وی از شاعران و مشاهیر شهرستان گناباد است. آنسی این بیت ها را در مدح رسول اکرم (ص) سروده است که در مجموعه جنگ اشعار آمده است.
تا کی ز دورِ چرخ در این دیر دیرپا
باشد به سانِ دایره نی سر مرا نه پا
سوراخ گشته است ز گرداب سینهام
در موج بحرِ حادثه بیگانه ز آشنا
کس را هوای صحبت من نیست در جهان
چون رعد در فغانم و چون ابر در بکا
ننگ است سایه را ز من و همرهی من
گ
درباره این سایت